خاطره شیعیان برای روز عاشورا به عنوان روز مصیبت، میتوانست این حس عمومی و شناخته شده میان مردمان را برای شیعیان تقویت کند که وقتی فجایع دیگری در روزی معین رخ میدهد، آن روز را هم به عنوان روز مصیبت بشناسند و مانند عاشورا عزاداری کنند.
میدانیم که در یک برهه از تاریخ، حمله وهابیان به بقیع و تخریب قبور امامان چهارگانه در هشتم شوال ۱۳۴۳ قمری برای شیعیان به تاریخ و روز عزا تبدیل شد، چنان که سیزده سال پیش از آن، حمله روسها به حرم امام رضا (ع) در دهم ربیع الثانی سال ۱۳۳۰ یک روز تاریخی «مصیبت» برای شیعیان رقم زده بود.
خلاصه ماجرا آن بود که در سال یاد شده، شماری از طرف داران محمد علی شاه قاجار که آن وقت تبعید در روسیه بود، در حرم امام رضا (ع) اجتماع کرده بودند و این خبر انتشار یافت که به زودی محمد علی شاه وارد مشهد خواهد شد. روسها ابتدا از این جریان حمایت کردند، اما بر اساس تعهدی که با انگلیسیها داشتند، به آرام کردن اوضاع مشهد که در کنترل آنان بود، مجبور شدند. روسها نسبت به تحصن طرف داران محمد علی شاه در حرم اقدام و برای بیرون راندن آنها تلاش کردند. در مقابل، متحصنین حاضر به این کار نشدند و مقاومت کردند.
در نتیجه روسها با تجهیزات نظامی مداخله کردند و به قول خودشان غائله را خاتمه دادند. طبعا علاوه بر گلوله باران حرم و گنبد، عدهای از مردم نیز که در آنجا بودند، کشته شدند. آمار روسها سه نفر و آمار مردم صدها نفر بود. این رفتار روسها برای ایرانیان که عاشق امام رضا (ع) و حرم آن حضرت بودند، تحمل پذیر نبود و در سراسر ایران ضجهای بر پا کرد. همان وقت ملک الشعرای بهار قصیدهای شامل ۴۷ بیت سرود:
اردیبهشت نوحه و آغاز ماتم است / ماه ربیع نیست که ماه محرم است
شاعران دیگری نیز در این باره سرودههایی انشا کردند که یک نمونه آن نوحههای سینه زنی با عنوان «مصیبت نامه» بود که در یک جزوه کوچک چند سال بعد از آن سال ۱۳۴۶ ماجرا در کرمان منتشر شده بود و این بنده خدا آن را در همان مقاله پیشگفته منتشر کرد.
اکنون سند دیگری در این باره یافتم که به نظرم بسیار جالب است.
این سند شامل دو قصیده، یکی «شکوائیه» و دیگر «تشکریه» درباره این رویداد مهم است که از نظر تاریخی، روشنگر حسی است که این ماجرا در میان مردم ایران ایجاد کرده است و اینکه چه نوع تحلیلی از نظر مذهبی در باره آن داشته اند. جز این، خصوصیت دیگر آن این است که هر دو قصیده به عربی ایرانی دوره قاجاری است و در عین حال ترجمه منظوم فارسی هم دارد.
این نوع از عربی، از پس از مغول در ایران رواج یافت، در حالی که ساده و تنها با تعداد خاصی از کلمات عربی شکل میگرفت. شاعر ما البته سعی کرده است از برخی از کلمات نامأنوس هم به خصوص در ساخت قافیه اشعار استفاده کند. قدرت وی برای سرایش شعر عربی در همین حد جالب است و جالبتر ترجمه آن اشعار به شعر فارسی است. این یعنی اینکه دستی در ادب داشته و نشانگر آن که وی از نسل ادیبان و کاتبان درباری و آگاه به عربی و فارسی بوده است.
چنان که در آغاز این رساله آمده، قصاید شکوائیه و تشکریه متعلق به جلال الدین محمد شیرازی ملقب به جلال المحققین است که زمان سرایش شکوائیه و علی القاعده اصل اتفاق، مجاور مشهد بوده است. من جست وجوی مفصل درباره وی نکردم و در این عجاله جست وجو چیزی نیافتم، اما باید یادآور شوم که وی نباید سید جلال الدین محمد بن میرزا ابوالقاسم شیرازی ذهبی متولی شاهچراغ باشد که سال ۱۳۳۰ یا ۱۳۳۱ درگذشته و نمیتواند شاعر ما باشد که قصیده تشکریه را سال ۱۳۳۶ قمری سروده است.
قصیده شکوائیه خطاب به امام زمان (عج) است و طی اشعار عربی سروده شده که جمعا ۴۶ بیت و ۴۶ بیت فارسی در ترجمه آن هاست، نسبت به این رخداد اظهار ناراحتی کرده است. وی ضمن اشعار خوب، به تسلط کفار و مسیحیان بر مسلمانان اشاره کرده است و از اینکه روسها بر حرم چنین توهینی را روا داشته اند، شکایت و گلایه میکند. وی ضمن اشاره به انداختن گلولههای توپ، ورود روسها را با چکمه به داخل حرم و انواع دیگر بی حرمتی دانسته است.
این ماجرا گذشت تا آنکه جنگ جهانی اول سال ۱۳۳۲ قمری آغاز شد و روسها با تهاجم آلمانها مواجه و بسیاری از آنان در نبرد کشته شدند. وی از خوابی یاد میکند که حضرت، ولی عصر (عج) را دیده که ندای شکوائیه او را شنیده و این چند شب پیش از شروع جنگ بین الملل بوده است: «چند شب پیش از شروع جنگ بین المللی، شبی در عالم رؤیا به حضور مبارکش خوانده شدم؛ پس از آنکه به خاک پای مبارکش جبهه فرسودم، بفرمودی، مرثیهای که در مصیبت قبر جدّم امام هشتم گفتهای بخوان. حسب الامر خواندن گرفتم، تا بدینجا رسید:
یا صاحبَ العصر یا صمصام منتقم /یا مالک الامر من قهّار قدموس
یا قائم السیف یا ذاالقهر والنقم /قُم و انتقم عاجلاً من رؤس متعوس
پس سر مبارک که به زیر بود بلند کرده، فرمودی: أجبناک، یعنی نالههای تو شنیدم و دعایت اجابت فرمودم. چهار یا پنج روز بیش نگذشت که جنگ بین المللی سر گشت».
این مسئله سبب شده است تا جلال الدین محمد، به انشای قصیده تشکریه بپردازد: «چون آثار اجابت دعا ظاهر و علائم اضمحلال دولت جائره منحوسه باهر گشت، به شکرانه این نعمت عُظمی، قصیدهی تشکریه بساختم، و در زمان اقامت تبریز، به خواهش بعضی دوستان، هر دو قصیده را به نظم فارسی، برای اعمیّت فائده ترجمه نمودم». وی سال ۱۳۳۶ از تبریز راهی تهران شده و این قصیده را به عنوان یک تحفه تسلیم دربار احمد شاه قاجار کرده است: «در این اوقات که شهر شعبان المعظم یک هزار و سیصد و سی و شش هجری است، از دارالسلطنه تبریز وارد دارالخلافه طهران پایتخت دولت علّیه اسلامیه شیعیه گردید، خواست تا ارمغانی تقدیم دربار معدلت مدار فرازندهی رایت شاهنشاهی و برازندهی خلعت خلایق پناهی... اعلیحضرت قوی شوکت، السلطان احمد شاه قاجار نماید».
اساس سرایش تشکریه بر این پایه بود که وی اعتقاد داشت که خداوند به وسیله ژرمن ها، انتقام خود را از روسها به خاطر حمله شان به حرم امام رضا (ع) گرفته است. در این وقت او قصیده تشکریه را سرود که شامل ۵۴ بیت عربی و طبعا در ازای هر بیت، یک بیت فارسی است. تعابیر وی درباره روسها و اینکه چطور در جنگ جهانی و به وسیله آلمان ها، تقاص آن ماجرا را پس دادند در تعداد درخور توجهی از ابیات به ویژه در نیمه دوم این قصیده آمده است.
خاتمه این قصیده، اشعاری است در ستایش احمد شاه قاجار که سه بیت اول آن میتواند ادامه همان قصیده تشکریه باشد که عربی و فارسی است. اما پس از آن ۱۴ بیت فارسی دیگر هم در ستایش احمد شاه آورده و علی الرسم اشعار آن وقت در مدح شاهان، او را در عدالت گستری و دین داری ستوده است.